فهرست مطالب
این بخش از آموزش تهیه بوم مدل کسب و کار مربوط به محاسبه هزینه و درآمد کسب و کارمان است. در این مقاله به طور خلاصه و در عین حال کاربردی، به جزئیات مربوط به هزینه و درآمد کسب و کار میپردازیم.
بسیاری از افراد تهیه بخش مالی بوم کسب و کار را فرآیندی مشابه حسابداری میدانند. در صورتی که یک تفاوت مهم و کلیدی بین این دو وجود دارد. حسابداری عبارت است از محاسبه، ثبت و تحلیل دادههایی که در جریان کسب و کار تولید شدهاند. این عملیات باید با دقت کامل و در نظر گرفتن تمام جزئیات انجام شود. حسابدارها حتی کرایه تاکسی و یا هزینه خرید دستمال کاغذی را هم در محاسبات خود لحاظ میکنند.
در صورتی که در این مرحله از تهیه بوم مدل کسب و کار دادهها براساس پیش بینی که ما از آینده داریم تولید میشوند و به هیچ وجه به دقت دادههای حسابداری نیستند. در عین حال مهم است که این پیش بینی براساس آموختهها و تجربههای حسابداری باشد.
دو بخش مجزا به عنوان محاسبه درآمد و هزینه در مجموع بخش مالی بوم کسب و کار ما را تشکیل میدهند. مهمترین استفادهای که از این اطلاعات مالی میکنیم، ارزیابی و امکان سنجی کسب و کارمان است. برآورد درآمد و هزینه به ما میگوید که آیا کاری که میخواهیم شروع کنیم در نگاه اول (و روی کاغذ) امکان پذیر است یا خیر؟
بنابراین در صورتی که در فکر پیدا کردن یک سرمایه گذار برای کسب و کار هستید، در برآورد درآمد و هزینههای کسب و کارتان دقت ویژهای داشته باشید.
در ادامه فرآیند کاربردی در محاسبه و برآورد مالی کسب و کارهای کوچک را بررسی میکنیم. نتایج این بررسی در تهیه بوم مدل کسب و کار به ما کمک خواهند کرد.
در این بخش از محاسبه هزینه و درآمد لازم است به این فکر کنید که کسب و کار شما چه هزینههایی را به همراه دارد؟ معمولا کسب و کارها شامل دو دسته هزینه هستند. دسته اول هزینههای استارتاپ یا شروع کار که مربوط به قبل از راه اندازی کسب و کار است، مانند هزینه خرید لوازم و تجهیزات. دسته دوم شامل هزینههای عملیاتی است که بعد از راه اندازی کسب و کار به وجود میآیند، مانند دستمزدها و هزینه تهیه مواد مصرفی.
هزینههای شروع یا استارتاپ را میتوان در قالب موارد زیر دسته بندی کرد:
این احتمال وجود دارد که برخی از این هزینهها شامل حال شما نشود که در این صورت چه بهتر! اما ممکن است هزینههایی وجود داشته باشند که ما آنها در اینجا آن را ذکر نکرده باشیم. بنابراین در محاسبه هزینه و درآمد لازم است که فهرست دقیقی از هزینههای خود را تهیه و برآورد نمایید.
اما دسته دوم هزینهها که با شروع به کار به وجود میآیند را میتوان به صورتی که در ادامه آمده در نظر گرفت:
حالا این امکان وجود دارد که مجموع هزینههای ماهانه و یا شش ماهه کسب و کارتان را تعیین کنید.
ممکن است تصور کنید نیازی به برآورد دقیق این هزینهها نیست و یک تخمین حدودی هم کفایت میکند. به این نکته دقت کنید که بسیاری اوقات تفاوت یک کسب و کار موفق و ناموفق توجه نکردن به همین جزئیات است.
در قدم بعدی از محاسبه هزینه و درآمد ، به محاسبه عواید و سود کسب و کار میپردازیم.
پیش بینی میکنید مقدا درآمد شما چقدر باشد؟ آیا الگوهای مشابه را بررسی کردهاید؟ آیا از تعداد مشتریهای بالقوه که تصور میکنید محصول شما را خریداری کنند باخبر هستید؟
رزومه خود را برای مدیر پویا ارسال کنید تا:
بهترین پیشنهادها جهت ارتقای آن را دریافت کنید.
درباره میزان تاثیرگذاری آن مطمئن شوید.
مناسبترین قالب و فرمت رزومه را به شما پیشنهاد دهیم.
محاسبه درآمد مستقیما به پیش بینی شما از مقدا فروش محصول ارتباط دارد. مبلغی که شما در ازای فروش محصولاتتان دریافت میکنید درآمد ناخالص یا gross revenue نام دارد. بنابراین درآمد ناخالص عبارت است از کل درآمد حاصل از فروش محصول و خدمات قابل ارائه بدون کسر هزینهها.
به عنوان مثال، تصور کنید شما محصول تولیدی خود را به قیمت یک میلیون تومان به فروش میرسانید. این مبلغ برابر با درآمد ناخالص کسب و کار شما است. چون هنوز هزینههایی مانند مواد اولیه، حمل و نقل و یا مالیات از آن کسر نشدهاند.
برای این که بدانیم سود ما چقدر خواهد بود، لازم است هزینههای عملیاتی را از درآمد محاسبه شده کسر کنیم.
حسابدارها و مدیران مالی این کار را طی چند مرحله انجام میدهند. به عنوان مثال یک بار هزنیههای مواد اولیه و ساخت محصول و یا ارائه خدمات را از درآمد ناخالص کسر میکنند و آن را سود ناخالص مینامند. سپس هزینههایی چون دستمزد و مالیات را از این رقم کسر میکنند.
در ابتدای کار و برای طرح ریزی یک کسب و کار کوچک کافی است که تمام هزینهها را تا حد ممکن با دقت، مطالعه و مشورت، پیش بینی نمایید و سپس از درآمدتان کسر کنید تا بدانید مقدار سود حاصل از این کسب و کار چقدر است. این داده به دست آمده را سود خالص یا net profit مینامیم. در صورت امکان عالی است اگر بتوانید از مشاوره یک مدیر مالی با تجربه هم بهره ببرید.
جریان نقدینگی (به انگلیسی: Cash Flow) جزء دیگری از بخش مالی بوم مدل کسب و کار را شامل میشود. جریان نقدینگی نشان دهنده توازن بین درآمدها و هزینههای کسب و کار شما است. لازم است که از پیش برآورد کنید که در هر مقطع از شروع کسب و کار خود چه هزینههایی را متحمل خواهید شد و چه درآمدهایی را کسب خواهید کرد.
معروف است که میگویند جریان نقدینگی مانند دماسنج یک کسب و کار عمل میکند. با توجه به توضیحی که در بالا هم ارائه شد، میتوان معنای این جمله را بهتر درک کرد. ممکن است برآورد کنید که برای شروع کسب و کارتان به مبلغ A تومان سرمایه نیاز دارید. جریان نقدینگی به این سوال پاسخ میدهد که آیا شما از همان ابتدا تمام این مبلغ را نیاز دارید یا این که زمانهای مختلف تنها به بخشی از این مبلغ احتیاج دارید؟
همین موارد در مورد درآمدها هم مطرح است. ممکن است بگویید که من در سال اول مبلغ B تومان درآمد خواهم داشت. اما لازم است مشخص شود که این درآمد در چه زمانی و یا در چند مرحله به دست شما خواهد رسید؟ به عنوان مثال آیا شما از طریق پیش فروش محصول (در فروش سفارشی) درآمد کسب خواهید کرد و یا پس از تولید محصول (در فروش نقدی)؟
اگر یادتان باشد بخشی از هزینههایی که محاسبه کردیم را هزینههای استارتاپ یا به نوعی همان سرمایه اولیه برای شروع کارمان در نظر گرفتیم که هنوز از درآمد ناخالص کسر نکردهایم.
بعد از گذشت چند ماه یا چند سال، جمع سود به دست آمده از کسب و کار، برابر با هزینههای شروع کسب و کار (یا همان سرمایه اولیه) میشود. به این بازه زمانی که ممکن است چندین ماه یا چندین سال طول بکشید، دوره بازگشت سرمایه میگویند (اطلاعات بیشتر).
بعد از محاسبه هزینه و درآمد و رسیدن به یک پیش بینی قابل قبول در این مورد، باید بدانیم که چطور میتوانیم از این دادهها در تدوین بوم مدل کسب و کارمان استفاده کنیم.
در ابتدای کار لازم است به این نکته دقت کنیم که هزینههای مورد نیازمان چگونه و از چه محلی قابل تامین هستند. آیا لازم است برای دریافت وام و تسهیلات اقدامی بکنیم؟ آیا میتوانیم افرادی را به عنوان سرمایه گذار و شریک وارد این کسب و کار کنیم؟ همچنین دادههای به دست آمده میتوانند به ما بگویند که در هر مرحله از شروع کار چه هزینههایی را متحمل خواهیم شد و میتوانیم برای تامین همین مبالغ اقدام کنیم.
دادههای مربوط به درآمدها به ما میگویند که چه زمانی به سود میرسیم و همچنین چه زمانی تمام سرمایه اولیه کسب و کارمان به طور کامل جبران میشود. باز هم یادآوری میکنم که دادههایی که ما به دنبال آنها هستیم دادههای دقیق از جنس حسابداری نیستند و بیشتر جنبه مدیریتی دارند. اما چه بهتر اگر تا حد امکان دقیق و با در نظر گرفتن حداکثر جزئیات باشند.
دو بخش مجزا به عنوان محاسبه درآمد و هزینه در مجموع بخش مالی بوم کسب و کار ما را تشکیل میدهند. مهمترین استفادهای که از این اطلاعات مالی میکنیم، ارزیابی و امکان سنجی کسب و کارمان است. برآورد درآمد و هزینه به ما میگوید که آیا کاری که میخواهیم شروع کنیم در نگاه اول (و روی کاغذ) امکان پذیر است یا خیر؟
درآمد ناخالص عبارت است از کل درآمد حاصل از فروش محصول و خدمات قابل ارائه بدون کسر هزینهها. به عنوان مثال، تصور کنید شما محصول تولیدی خود را به قیمت یک میلیون تومان به فروش میرسانید. این مبلغ برابر با درآمد ناخالص کسب و کار شما است. چون هنوز هزینههایی مانند مواد اولیه، حمل و نقل و یا مالیات از آن کسر نشدهاند.
جریان نقدینگی (به انگلیسی: Cash Flow) جزء دیگری از بخش مالی بوم کسب و کار را شامل میشود. جریان نقدینگی نشان دهنده توازن بین درآمدها و هزینههای کسب و کار شما است. لازم است که از پیش برآورد کنید که در هر مقطع از شروع کسب و کار خود چه هزینههایی را متحمل خواهید شد و چه درآمدهایی را کسب خواهید کرد.
بعد از گذشت چند ماه یا چند سال، جمع سود به دست آمده از کسب و کار، برابر با هزینههای شروع کسب و کار (یا همان سرمایه اولیه) میشود. به این بازه زمانی که ممکن است چندین ماه یا چندین سال طول بکشید، دوره بازگشت سرمایه میگویند.
قالب مقاله: word و با قابلیت ویرایش
تعداد صفحات: ۱۰ صفحه
فونت: B Mitra با سایز ۱۴ استاندارد
2 دیدگاه
خیلی ممنون از مقاله مفیدتون.
ممکنه در مورد حسابداری و مدیریت مالی برای مدیران استارتاپها هم مطلب بنویسید؟
چون که این موضوع در شروع کار ضروریه ولی متاسفانه در ابتدا معمولا امکان استخدام و یا حتی مشاوره با مدیر مالی وجود نداره.
خیلی ممنون
درود بر شما آقای سعادتی عزیز و ممنون که دیدگاه خودتون رو در مورد این مطلب نوشتید.
بله حتما در اولین فرصت در مورد حسابداری و مدیریت مالی برای استارتاپ ها مطلب خواهم نوشت. البته من در این زمینه اطلاعات کلی دارم و نمیتونم خیلی وارد جزئیات بشم.