فقدان مدیریت رفتار سازمانی و تاثیر آن در کارآیی افراد
فهرست مطالب
در این نوشته مدیر پویا درباره مدیریت رفتار سازمانی (به انگلیسی: Organizational Behavior Management یا OBM) صحبت میکنیم که به عنوان یکی از ریشههای اصلی در ضعف عملکرد کارکنان و کل سازمان مطرح است در صورتی که بسیاری از مدیران از اهمیت آن غافل هستند.
سازمانها در چرخه عمر خود به صورت موقتی و یا حتی مستمر گرفتار عواملی میشوند که نتیجه نهایی آن ضعف در عملکرد کلی سازمان میباشد. این عوامل در موارد بسیاری از دید مدیران و رهبران پوشیده بوده و یا ممکن است مدیران سازمان نسبت به پیامدها و نتایج سوء برخی از این مسائل آگاهی و اشراف کامل نداشته باشند. در نتیجه، لازم است که در کنار برنامهریزیهای مختلف برای کسب و کار، مانند تدوین مدل کسب و کار و یا تهیه طرح بازاریابی در دورههای زمانی مشخص ارزیابی عملکرد سازمان نیز صورت گیرد و کلیه عوامل شرکت نسبت به نتایج این ارزیابی آگاه شوند. در این صورت است که تلاش بیشتری برای جلوگیری از ضعف عملکرد و افزایش بازدهی صورت میپذیرد. در ادامه به برخی از دلایل اصلی ضعف سازمانی از جنبه رفتار سازمانی اشاره میکنیم.
نبود شادی و نشاط در سازمان
ویلیام. ار. هیولت از بنیان گذاران شرکت هیولت-پکرد در مصاحبه با نویسندگان کتاب ساختن برای ماندن: سیر تکامل شرکتهای موفق (به انگلیسی: Built to Last: Successful Habits of Visionary Companies) در نوامبر ۱۹۹۰ میگوید:
ما باید به تداوم شور و نشاط شرکت یعنی رشد مادی آن و گسترش آن به عنوان یک نهاد، متعهد بمانیم تا این شرکت بتواند ۱۵۰سال دیگر عمر کند. آری اگر این تعهد پابرجا بماند، این تشکیلات هم عمر دراز خواهد داشت.
این جمله به زیبایی اهمیت شادی و نشاط سازمانی را بیان کرده و مشخص میکند که چگونه حفظ و تداوم شور و نشاط در سازمان، به رشد مادی و بهبود عملکرد آن منجر میشود و اهمیت این شادی به حدی است که ایشان عمر بلند شرکت خود را در گرو شادی سازمانی میبیند. شادی سازمانی یکی از فاکتورهایی است که متاسفانه در سازمانهای ما، چه دولتی و چه خصوصی، کمتر به آن توجه میشود و مدیران و رهبران نسبت به ثمرات و فواید آن در بلند مدت و حتی کوتاه مدت و نتایج مثبتی که در پیشرفت سازمان و پیشرفت شغلی و شخصی کارکنان به جای میگذارد مطلع نیستند. این بیاطلاعی و ناآگاهی از سوی مدیران به اندازهای است که برخی توجه به شادی، نشاط، شور و شوق، کیفیت بالای وعدههای غذایی و شرایط محیط کاری را جزو هزینههای اضافی تلقی میکنند. این مدیران تصور میکنند که با وجود محدودیتهای مالی و بدهیها و سایر مواردی که برای تامین آنها باید هزینه گردد، پرداختن به شادی بسیار غیر منطقی میباشد و متاسفانه این دیدگاه موجب ضعف در عملکرد کل سازمان میگردد.
فقدان ارتباطات سازنده میان اجزای سازمان
نکته مهم دیگر در بررسی رفتار سازمانی به عنوان ریشه ضعف عملکرد، فقدان ارتباطات سازنده در سازمان است. جیم کالینز و همکارانش در کتاب ساختن برای ماندن به زیبایی به نقش ارتباطات مفید و موثر در سازمان اشاره کردهاند. وجود ارتباطات بین اجزای مختلف سازمانی، از جمله مدیران ارشد، مدیران میانی، کارمندان و حتی مشتریهای شرکت یکی از فاکتورهای مهم و تعیین کننده در عملکرد سازمان است. اگر با مشتریها به صورت مستمر، هدفمند و تاثیرگذار ارتباط برقرار شود، به مشتریهای وفادار و دائمی شرکت تبدیل میشوند و تاثیر مهمی در ارتقای سطح فروش دارند. به همین صورت، بهرهمندی از ارتباطات موثر بین کارکنان در تمام سطوح نیز باعث رضایت شغلی آنها میشود. ارتباطات میان کارکنان با یکدیگر و با مدیران در شرایطی که سلسله مراتب جاری کمرنگتر شود و دسترسی به مدیران و بهره بردن از نظرات آنان تسهیل گردد، سازمان را به محیطی برای پیشرفت و کسب دانش و تجربه تبدیل میکند که در آن به طور پیوسته اشتیاق افراد برای یادگیری و خلاقیت بالاتر می رود.
ناتوانی در یکپارچه سازی فرآیندها
از منظر مدیریت رفتار سازمانی ، ناتوانی در یکپارچه سازی فرآیندها ریشه دیگر ضعف عملکرد یک سازمان است. در مقالهای تحت عنوان «شناسایی علل ناکارآمدی نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان» که به شکل مطالعه موردی در خصوص سازمان تامین اجتماعی انجام شده، توضیح داده شده است که یکی از مشکلات این سازمان ناتوانی مدیران ارشد در یکپارچه نمودن فرآیندها و تخصیص منابع لازم به بخشهای مختلف در زمان لازم است. همین مسئله نیز به عنوان یکی از دلایل عمده ضعف در عملکرد این سازمان مطرح شده است. به نظر میرسد که این مشکل به صورت گسترده و خصوصا در سازمانهای دولتی و خصوصی به چشم میخورد.
نبود اعتماد متقابل کافی بین سرپرستان و زیردستان
دکتر محسن صیدی در مقاله «آسیب شناسی نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان سازمان های دولتی» بیان میکند که وجود اعتماد در لایههای مختلف سازمانی، نقش تعیین کنندهای در عملکرد سازمان دارد. نداشتن رویکردی برای ایجاد اعتماد در میان کارکنان و مدیران و عدم توجه کافی به ویژگیهای رهبری سازمان، آفتی است که ضعف عملکرد سازمانهای دولتی و خصوصی از جمله پیامدهای مستقیم آن هستند. بدین شکل که اگر این اعتماد در اجزای مختلف سازمان وجود داشته باشد، کارکنان با جان و دل و با انگیزه کافی به فعالیت میپردازند. در صورتی که عدم وجود اعتماد باعث عزلت، کناره گیری از شرکت در مباحث، بیمیلی و بیتفاوتی نسبت به پیشرفت سازمان و نبود رغبت و اشتیاق برای عملکرد حداکثری شده و تاثیر مستقیم آن ضعف در سازمان میباشد. بنابراین، اعتماد یکی از بنیانهای مدیریت رفتار سازمانی است که بدون آن صحبت درباره ارتقای عملکرد و موفقیت سازمانی بیهوده است.
امسال با رزومه حرفهای
یه پوزیشن خوب پیدا کن!
پرسشهای متداول درباره مدیریت رفتار سازمانی
سازمانها در چرخه عمر خود به صورت موقتی و یا حتی مستمر گرفتار عواملی میشوند که نتیجه نهایی آن ضعف در عملکرد کلی سازمان میباشد. این عوامل عبارت هستند از:
۱. نبود شادی و نشاط در سازمان
۲. فقدان ارتباطات سازنده میان اجزای سازمان
۳. ناتوانی در یکپارچه سازی فرآیندها
۴. نبود اعتماد متقابل کافی بین سرپرستان و زیردستان
شادی سازمانی یکی از فاکتورهایی است که متاسفانه در سازمانهای ما، چه دولتی و چه خصوصی، کمتر به آن توجه میشود و مدیران و رهبران نسبت به ثمرات و فواید آن در بلند مدت و حتی کوتاه مدت و نتایج مثبتی که در پیشرفت سازمان و پیشرفت شغلی و شخصی کارکنان به جای میگذارد مطلع نیستند. این بیاطلاعی و ناآگاهی از سوی مدیران به اندازهای است که برخی توجه به شادی، نشاط، شور و شوق، کیفیت بالای وعدههای غذایی و شرایط محیط کاری را جزو هزینههای اضافی تلقی میکنند.
در مقالهای تحت عنوان «شناسایی علل ناکارآمدی نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان» که به شکل مطالعه موردی در خصوص سازمان تامین اجتماعی انجام شده، توضیح داده شده است که یکی از مشکلات این سازمان ناتوانی مدیران ارشد در یکپارچه نمودن فرآیندها و تخصیص منابع لازم به بخشهای مختلف در زمان لازم است. همین مسئله نیز به عنوان یکی از دلایل عمده ضعف در عملکرد این سازمان مطرح شده است. به نظر میرسد که این مشکل به صورت گسترده و خصوصا در سازمانهای دولتی و خصوصی به چشم میخورد.